عاشقانه

 

 

تاریکی غروب را به بهانه ی روشنی طلوع فردا,

 

تلخی غمی که می گذرد را بخاطر شیرینی لحظه -

 

هایی که می آید,

 

سختی فراق را با امید به وصال,

 

و درد و رنج رسیدن به معشوق را فقط بخاطر

 

عشق

 

پذیرا هستم!

نوشته شده در 8 / 1 / 1389برچسب:,ساعت 4:34 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |

 

 

 

 

چشمای نازتو واکن,حیفه اشکات که بریزه

 

بگو عشقمون همیشه,واسه خاطرات عزیزه

 

می دونم برات عزیزه

 

دونه دونه اشکام رو گونه هامه

 

میمونی تو قلبم واسه همیشه

 

تو رو کم میارم تو روزگارم

 

همه ی وجودم تویی بهارم

 

بدون تو تنهام نگو نمیشه

 

وقتی تو نباشی اینا باهامه

 

 

نوشته شده در 8 / 1 / 1389برچسب:,ساعت 4:40 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |


Power By: LoxBlog.Com