عاشقانه

تو این شبهای خط خطی

ستاره های پاپتی

گم شدن و نیست توی راه

فانوسک رفاقتی

به هرکی می خوای دل بدی

دل میکنه به راحتی

دنیا چه آلوده شده

به سم بی صداقتی

پاهای عشق و عاشقی

تاول زده بگی نگی

انگار تموم زندگی

گرفته بوی کهنگی

باید با دنیا کاری کرد

بیشتر از اینها نشه بد

به پای عشق و عاشقی

مرحم دلدادگی زد

باید دوباره تازه شد

توی هوای رابطه

باید دوباره خط کشید

رو هر چی رسم غلطه

نوشته شده در 21 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 10:20 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |

ای زندگی بگو که چسان با من

بیگانه شد,راه عشق من

ای زندگی بگو که چرا

گلهای آشنایی و آن نور ماه مرد

دیروز مست قصه ی گرم نگاه هم

امروز فصل سردی و ناآشنایی ها

نی آن صدای گرم

نی آن فضای شوق

نی رشته میان دو عاشق

نی بیوفا تو بودی ونی من ولی چرا

خوابید بخت عشق

و آن اشتیاق مرد

معشوق من تو بودی و من آشنای تو

این سروی از چه,هست

ای زندگی بگو که چسان با من

بیگانه شد,همسفر راه عشق من

ای زندگی بگو که چرا

گلهای آشنایی و آن نور ماه مرد

نوشته شده در 21 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 10:19 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |

دلتنگ توام

تا شادمانه مرا ببینند

شاخه‌ها

به شکل نام تو سبز می‌شوند،

پرنده کوچکی که نمی‌دانم نامش چیست

حروف نام تو را

بر کتابم می‌ریزد،

آفتاب

به شکل پروانه‌ای از مس

گرد صدایم

بال می‌زند،

و می‌دانم سکوت

فقط به خاطر من سکوت است،

اما من

دلتنگ توام

شعر می‌نویسم

و واژه‌هایم را کنار می زنم

...که تو را ببینم

نوشته شده در 21 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 10:17 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |

Believe me, you are the one,
Whom my heart finds,
Whom my mind reminds me of,
Whom my destiny wants,
Whom I love the most.

i love the ‘y’
i love the ‘o’
i love the ‘u’
put them together
and i love ‘you’

If u read,u owe me a HUG,
if u delete,u Owe me a KISS,
if u save,u owe me a DATE,
if u return txt msg 2 me,
u OWE me All,
bt if u ignore,
U r MINe!
So wat will U do?

Without Love — dayz are
“Sadday,
moanday,
tearsday,
wasteday,
thirstday,
frightday,
shatterday… so be in Luv everyday…
Wish u a Happy Valentine’s Day

 

 

نوشته شده در 20 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 5:12 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |

خيلي سخته كه دلي روبا نگات دزديده باشي

وسط راه اما ازعشق،يه كمي ترسيده باشي

خيلي سخته كه بدونه واسه چيزي نگراني ازخودت مي پرسي

يعني،

ميشه اون بره زماني؟

خيلي سخته توي پاييزباغريبي آشنا شي اما

وقتي كه بهار شد يه جوري ازش جداشي

خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه بعد به اون بگي

كه چشمات نمي خواد اونو ببينه

خيلي سخته كه ببيني كسي عاشقيش دروغه

چقدر از گريه اون شب،چشم تو سرش شلوغه

خيلي سخته واسه اون بشكنه يه روز غرورت

ولي اون نخواد بمونه هميشه سنگ صبورت

خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت

ديگه بوسيدن دستات واسه اون بشه عبادت

خيلي سخته كه دل تو نكنه قصد تلافي تا كه بين دوپرستو نباشه

 هيچ اختلافي

خيلي سخته اونكه ديروز واسش يه رويا بود

ياز يادش رفته كه واسش تو تموم دنيا بودي

خيلي سخته بري يكشب واسه چيدن ستاره ولي تا رسيدي اونجا

ببيني روزشد دوباره

خيلي سخته كه من وتو هميشه باهم بمونيم

انقدعاشق كه ندونن ديوونه كدوممونيم

نوشته شده در 20 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 5:10 بعد از ظهر توسط جواد حمیدی| |


Power By: LoxBlog.Com